الوین ( elvin )الوین ( elvin )، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره

دل نوشته هایی برای پسر عزیزمان الوین

مطب دكتر

سلام شنبه با مهداد الوين رو برديم دكترش .معاينه كرد گفت مشكل خاصي نداره همه چيز نرماله وزنتو هم گرفت ماشاا.. 6850 بودي و گفت اصلا نگران اضافه وزنيت نباشم هر وقت هم شير ميخواي بهت بدم تو مطب دكتر اولش با دكتر يكم بازي كردي و بهش لبخند زدي دكتر هم باهات بازي ميكرد اما بعدش شروع كردي به گريه كرد ن رفتيم تو پاركينگ تو ماشين بهت شير دادم همين كه خوردي آروم شدي . ماماني فدات شه  . خيلي دوستت دارم .
28 مرداد 1392

پسر خاله آرين

امروز خاله با پسرش آرين كوچولو اومده بودن ديدنت . واي آرين كوچولو خيلي ناز و شيرين شده بود اون 7 ماه ازت بزرگتره  تو خونمون خيلي بازي كرد آخر سر خاله مريم هم ازتون كلي عكس گرفت اينم عكس ارين و الوين   ...
23 مرداد 1392

واكسن دو ماهگي

ديروز با بابايي برديم بهداشت ،اول وزن و قد و دور سرتو اندازه گرفتن بعد واكسنتو زدن. وزن= 6200 قد= 58  دورسر = 5/38  خانومه گفت پاهاتو بگيرم تا واكسنتو بزنه همين كه آمپولو زد  شروع كردي به گريه كردن دلم برات سوخت آمپول بعدي هم همينطور بعد زوديي بهت شير دادم و آروم شدي . اومديم خونه همش نگران بودم كه نكنه تب كني اما شكر خدا تب نكردي همش كمپرس سرد برات گذاشتيم اما عصر يكي از پاهات يكم ورم و سفت شده بود باز كمپرس سرد گذاشتيم و ورم و سفتيش برطرف شد شب هم خوب خوابيدي .اين روزها خنده هات بيشتر شده همش ميخوايي دهنتو باز و چيزي بگي و برا همين زبونت بيرونه. كلماتي مثل آ، قو ، قا دا ميگي خيلي ملوس شدي مخصوصا چشات ...
13 مرداد 1392
1